ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

ارمیا کوچولو وارد می شود

ارمیا می گه آبا...بابا

سلام عسل مامان عزیزم می دونم که خیلی باهوشی. از چشات معلومه . مامانی من، تقریبا وقتی ٥ ماه و ١٥ روزت بود برای اولین بار گفتی ماما، بابا، آبا. اینو چند بار تکرار کردی و وقتی برای خاله تعریف کردم دیگه نگفتی. تا هفته گدشته، یعنی ٦ ماه و ٢ روزگی که دیگه همش می گی بابا، آبا. امروزم به خاطر مامانی گفتی ماما. فدای ماما گفتنت شیرینم . این روزا داری سعی می کنی که سینه خیز بری. غلت می زنی هوارتا. دندونای مثل برفتم دارن هر روز بیشتر خودشون رو نشون می دن. (دو تا دندون خوشگل از یایین درآوردی) . وقتی می خندی با اون دندونا خیلی خوردنی تر می شی. چند تا عکس جدید از کارای ارمیا: ارمیا بعد از حمام: پسملی کلی غلت زده تا ب...
5 ارديبهشت 1391

نیش زدن اولین دندون

سلااااااااااااااااااااااااام شیرین مامان. پسرم مامانی سر از پا نمی شناسه، آخه اولین دندون پسر یکی یکدونش نیش زده. مبارک باشه نازنینم. قرراره فردا مامان بزرگ و خاله مرسده بیان تا برات آش دندونی بپزیم و پخش کنیم تا به سلامتی دندونات دربیان.     ...
29 فروردين 1391

از شیطونی های ارمیا

امان از دست پسر کوچولو خصوصا وقتی توی روروئک هستش. توی اشپزخونه که همش در حال باز کردن کشوها و در ماشین لباسشویی و کشیدن پایه صندلی هاس ارمیا کجا می ری؟   - دالم می لم آپشس خونه (منظورش آشپزخونس ): آخ جون بازم کشو ها رو باز می تنم (می کنم) و فلال‌(فرار) می تنم (می کنم): چیه مامان! بازم اومدی عکسم لو بدیری(عکسم رو بگیری) :  ببینم در ماشین لباسشویی خوشمزه هست نه بابا بد مزه بود. بذا ببینم توش خولدنی داله کشو و ماشین لباسشویی بازی دیگه مزه نمی ده. بلیم سلاغ اجاق گاز و پایه صندلی  ...
23 فروردين 1391

ارمیا و قطره آهن

واااااااااااااااااااااااااای از دستت ارمیا. با هر کلکی که بگی دارم بهت قطره می دم. قورت نمی دی که نمی دی. امروز به توصیه یکی از دوستان با سرنگ ریختم تو گلوت، نصفش رو ریختی بیرون و نصف دیگش رو ته پلوت نگه داشته بودی و همش گریه می کردی . انقدر مسخره بازی برات در اوردم تا بالاخره قورت دادی . ولی کار به همین جا ختم نشد چون درست پانزده دقیقه بعدش که داشتی شیر می خوردی همرو به همراه شیر بالا آوردی و تموم تخت لباس من و خودت و سر و گوش و ... کثیف شد من هم که از فردای واکسن زدن تو به علت کم خوابی و عدم استراحت حداقل سرما خوردم . این روزا حسابی کلافه و قاطیم . ...
23 فروردين 1391

واکسن شش ماهگی

سلام به همه دوستان. عید همگیتون مبارک. ایشالاه سال خوب و خوشی رو در کنار نی نی های گلتون آغاز کنید. امروز ١٩ فروردین سال ٩١، زمان واکسن ارمیا است. تقریبا یک ساعت پیش بردمش مرکز بهداشت تا واکسنش رو بزنن. وقتی سوزن رو تو پای پسری فرو کردن عسلم یه هو گریه کرد و با تعجب منو نگاه می کرد که سوزن بعدی رو تو اون یکی پاش زذن. این دفعه دیگه آروم نشد تا بغلش کردم. الهی فداش بشم دلم براش کباب شد. در ضمن گفتن که باید ببرمش برای آزمایش خون . اضطراب دارم. قد و وزنشم گرفتن: قد: ٧٠ سانتی متر.    وزن: ٧ کیلو و ٥٠٠ گرم. گفتن ١٠٠- ٢٠٠ گرم کسری وزن داره . حالم حسابی از بابت کسری وزن و آزمایش خونش گرفته. آخه من چه جوری دلم ب...
19 فروردين 1391

اولین شیطنت ارمیا

پسمل بامزه ی من سلام. هر چی بزرگتر میشی بامزه ترم میشی. مثلا هفته پیش تقریبا روز ٣ با ٤ عید نوروز بود که مهمون داشتیم ( دایینا و مامان بزرگینا) و من مجبور بودم برای ١٣ نفر ناهار آماده کنم و بابایی هم رفته بود یه کم خرید کنه و تو هم که طبق معمول دلت می خواست کنارت بشینم تا بازی کنی با خودت . بنابراین تصمیم گرفتم بگزارمت توی روروئکت. میدونی پسری تا اون روز هر وقت می گذاشتمت توش گریه می کردی ولی خدا رو شکر که اون موقع موندی توش و خیلی هم خوشحال بودی. خلاصه که من رفتم آشپزخونه و تو موندی توی پذیرایی، البته همش صدات می کردم و باهات حرف می زدم تا گریه نکنی. من که سرگرم کارم شده بودم دیدم ساکتی و خبری ازت نیست ، نگران شدم و دویدم توی پدیرایی، ...
7 فروردين 1391

اولین عید نوروز با ارمیا

یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال                           پسرکم ارمیا! عزیز دلم. از این که امسال، سال جدید رو سه تایی با حضور گرم و نازنینت آغاز می کنیم واقعا خوشحال و سرا پا شوریم. عزیزترین، می خوام بدونی که من و بابایی عاشقونه دوستت داریم و با خنده هات می خندیم و با گریه هات غمگین می شیم. الهی فدای چشمای نازت که صبح به صبح با دیدنشون سرحال بیدار می شم. فدای آواز خوندنت( البته به سبک خودت: آآآآآآآآآآآآآآآ...
27 اسفند 1390

چارشنبه سوری مبارک

 یاد سرخی گونه هات.. درخشش چشمات .. سوزانندگی لبهات.. داغی عشقت از رو آتیش میپرم دوستت دارم آتیش پاره  چهارشنبه سوری مبارک عکس ارمیا در روز چارشنبه سوری البته در منزل چون بیرون خطرناکه ... ...
24 اسفند 1390