ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

ارمیا کوچولو وارد می شود

خدا رو شکر

1391/2/17 13:44
341 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسل مامان

نمی دونی پسرم چفدر مامانی از بابت اینکه فهمیده سالمی و هیچ مشکلی نداری، چقدر خوشحاله.مژهراستش دیروز که جواب ازمایش دومت رو گرفتیم با دیدنش خیلی ناراحت شدم. آخه مثل سری قبلی همه چیز پایین بود. سریع رفتم سراغ اینترنت و سرچ و .... راستش هر چی بیشتر سرچ می کردم چیزای وحشتناکتری می دیدم. بچه هایی که بیماری خونی داشتن و .... گریه. ایشالاه خدا همشون رو شفا بده.

خلاصه  که با کلی ناراحتی صبر کردم تا ساعت ٤ بشه و وقت ویزیت بگیرم از دکترت ... .برات پوره سیب زمینی درست کردم و دادم خوردی و آماده که شدیم رفتیم پیش دکتر.  بعد از کلی صحبت و چک کردن برگه آزمایش، دکتر که گیج شده بود گفت: تالاسمی انواع مختلفی داره ولی یک چیز بارزی که هست اینه که بایستی hb A2 بیشتر از نرمال باشه ولی برای ارمیا hb F بالاست که همانند مشخصات خونی جنین هست. من گفتم پسرم کم وزن متولد شده یعنی 2 کیلو و 670 گرم. که دکتر پرسید: زود به دنیا اومده؟ گفتم بله. هفته سی و هفتم بارداری. گفت: پس همین میتونه دلیل این مطلب باشه. همینطور که به ازمایش قبلیش نگاه می کرد گفت: نتایج با روند رضایت بخشی در این دو هفته پیش رفته و این یعنی تا دو یا سه ماه دیگه همه چیز به حالت نرمال برمی گرده.دلقکبغل.

من و بابایی، خاله معصومه و خاله مرسده، مامان بزرگ، دوستم مرضیه جون و همکارم خانم گودرزی واقعا خوشحال شدیم.

ارمیا - هفت ماهه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

الهام مامان یاسمین
17 اردیبهشت 91 19:43
خدا رو شکر که حال ارمیا جون خوبه و مشکل خاصی نیست . مامانش کلی خوشحال شدم که گل پسری مشکلی نداره


لطف داری عزیزم
مامان آرشیدا
17 اردیبهشت 91 22:49
خیلی خوشحال شدم . خدا رو شکر که مشکلی نبود. ماشاالله آرمیا واسه خودش مردی شده.


ممنونم عزیز م
زهرا از نی نی وبلاگ213
6 خرداد 91 11:50
رها کنید. همه چیز را رها کنید و به خدا بسپارید. اگر نومید، افسرده، دلسرد، آزرده و غمگین هستید؛ اگر می بینید که علیرغم تلاش هایتان موفق نشده اید، رها کنید. همه چیز را رها کنید و به خدا بسپارید. بگذارید که خداوند هدایت و سرپرستی همه امور زندگی تان را بر عهده گیرد. اگر این کار را انجام دهید، شاهد معجزات بی شماری خواهید بود. – کتاب با خالق هستی نوشته جی. پی. واسوانی