اولین دندونای آسیاب
سلام گل پسرم.
الان تقریبا یک ماه می شه که مشغول دندون درآوردنی و خیلی اذیت می شی و گریه می کنی، البته منم حدودا یک ماه می شه که درست نخوابیدم و شبا پا به پای تو بیدار می موندم و همچنان بیدار می مونم عزیز دلم .ولی آدمیزاده دیگه، اگه خوب استراحت نکنه مریض می شه. چند وقتیه که سر گیجه و سردرد دارم و تقریبا از خستگی و عدم استراحت کافی آلزایمر موقت هم گرفتم. هیچی یادم نمیمونه. اینا از محسنات دندون دراوردنای پسمل مامانه.
خلاصه مطلب اینکه گل پسرم دندونای ٧ و ٨ و اخیرا دندونای اسیاب بالا رو داره درمیاره. ایشالا به سلامتی. پسرم انقدر اذیت شد که بردمش دکتر تا براش داروی مسکن و ضد التهاب تجویز کنه. الانم لالا کرده و بد نیست حالش .
راستی جیگر طلای من این روزا به تنهایی از این طرف اتاق به اون طرف راه می ره و کلی هم ذوق می کنه . الهی من فداش شم.
از حموم رفتن شیرین پسرم بگم که عاشقشه و دایم توی وانش آب بازی می کنه و جدیدا هر وقت مشغول کاریه و یه هویی بغلسش می کنم از عصبانیت خودش رو سیخ می کنه و جیغ می کشه. از توی وانشم بلندش می کنم همین کار و انجام می ده. عاشق این اداهاشم و کلی می خندم .
نوزدهم مهر هم که تولد یکسالگی ارمیاست و برای تدارک یه جشن خوب فکرم مشغوله
اینم عکس ارمیا جونم که دیروز گزفتم: