ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه سن داره

ارمیا کوچولو وارد می شود

هفته سی و جهارم بارداری من

1390/6/19 13:58
410 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام آرمیا جونم.

پسر گل مامان چطوره؟ عزیز دلم دیگه داریم به هفته های اخر نزدیک میشیم.

niniweblog.com

من و بابایی مشتاق دیدار توییمniniweblog.comniniweblog.comو هر وقت با همیم همش از تو حرف می زنیم. بابایی خیلی هواتو داره و همش بوست میکنه البته از رو شکم مامانی هاااااساکت. راستش یه وقتایی حسودیم می شهniniweblog.comو میگم همش به ارمیا توجه میکنی! !!!!!!می گه نه. من دارم گولش میزنم همه ی اینارو به تو می گم در اصل.خنثی    فکر کرده منم نی نی ام و گول می خورم.niniweblog.comniniweblog.com

 

کوچولوی مامانی میدونی این روزا چقدر شیطون شدی؟!؟ تا یه آهنگ دنس پخش میشه شروع می کنی به وول خوردن.niniweblog.comniniweblog.comاونم چه وول خوردنییییییییییییییی!niniweblog.comniniweblog.com

                 niniweblog.com

 سرت اومده قسمت راست ناف مامانی و پاهاتم تو پهلوی چپ.niniweblog.comوقتی خسته می شی و خودتو تو شکم مامان می کشی، شکمم کشیده میشه. سر گردت میزنه بیرون. یعنی قشنگ معلوم میشه که این گلمبه کله نی نی مه. واااااااااااای خدای من. دستمو می ذارم رو سرت و نازت میکنم.niniweblog.comحیف که نمیشه ماچت کنم.niniweblog.comخیال باطل

              niniweblog.com

حالات در این هفته:

جنین:
در این هفته جنین سی و چهار هفته است. جفت که زمانی وزنش از خود جنین بیشتر بود، حالا یک هفتم وزن جنین را دارد. دستگاه گوارش و دل و روده ها هنوز کامل نیستند و در واقع وقتی که بچه به سن سه تا چهار سال برسد کامل می شوند. حالا 15 درصد از وزن جنین چربی است. با آن که در بدن جنین چربی وجود دارد باز هم پوست صورتی رنگ است. این به آن دلیل است که رگها بسیار به پوست نزدیک هستند. چروکهای روی پوست در زانوها، مچها و گردن به وجود می آیند.

niniweblog.com
مادر:
اگر مادر مشکل هضم غذا دارد یا اینکه دردهایی در قسمت کشاله های ران خود احساس می کند یا اینکه نفس تنگی دارد، به دلیل آن است که شکم آنقدر بزرگ شده است که سنگینی و فشار آن روی مادر این عوارض را به وجود می آورند. اما خوب است که سر جنین رو به پایین است در این صورت به لگن مادر فشار می آید اما در عوض نسبت به وقتی که سر جنین رو به بالا باشد، تنفس برای مادر راحتتر است. وقتی که سر جنین رو به پایین است، به مثانه فشار آورده و مادر دچار تکرر ادرار می شود. به نظر بیشتر مادران حامله این آزار دهنده است که باید مدام به دستشویی رفت. اما دیگر چیزی نمانده و به زودی مادر باز به حالت عادی زندگی بر می گردد. اما باور می کنید یا که نه دل مادر یک زمانی برای دوران حاملگی و حرکتهای جنین در داخل شکم تنگ خواهد شد!

 niniweblog.com

نقش پدر در زمان تولد نوزاد:
وقتی که زمان تولد فرارسید از شخصی بخواه که در کنار تو باشد. بهترین شخص برای این کار همسرت و پدر فرزندت است. به طور حتم پدر نیز با کمال میل حاضر به کمک است. همسر بهتر از هرکسی مادر حامله را می شناسد، بنابریین می تواند کمک بزرگی در هنگام زایمان برای مادر باشد. حضور همسر در هنگام زایمان به مادر قوت قلب می دهد. اما متاسفانه در فرهنگ ما این روش مرسوم نیست، با آنکه مانع مذهبی برای آن وجود ندارد. با به دنیا آمدن نوزاد زندگی پدر و مادر دچار تحول بزرگی می شود. حضور پدر در کنار مادر در وقت زایمان به محکمتر شدن رابطه ی زنا شویی آنها کمک می کند.

بدون توجه به این که هر لحظه در دنیا کودکی متولد می شود اما برای تو این یک تجربه ی جدید است به خصوص اگر این بچه اول تو باشد. بسیار طبیعی است که مادر در مورد زایمان که هیچ تجربه ای در مورد آن ندارد نگران باشد. برای زایمان باید هم از نظر جسمی و روحی آماده بود. مشکل است که بتوان پیش بینی کرد که چه اتفاقاتی در زمان زایمان پیش می آید اما می توان آماده بود.

niniweblog.com

کودک شما چگونه تغییر می کند؟
وزن كودك شما به 2155 گرم رسیده است و اندازه بدن او هم حدود 45.5 سانتی متر شده است. لایه های چربی كه برای تنظیم دمای بدن او بعد از تولد مورد نیاز است در حال كامل شدن هستند كه در نتیجه بدن كودك شما حالت گردتری به خود گرفته است. سیستم عصبی مركزی او در حال تكمیل شدن است و اكنون ریه های او كاملا رشد كرده اند. اگر از احتمال بروز زایمان زودرس نگران هستید باید بدانید كه تقریبا 99% از كودكانی كه به این مرحله از رشد می رسند در خارج از رحم نیز قادر به ادامه حیات خواهند بود و بسیاری از آنها به عوارض درازمدت ناشی از زایمان زودرس مبتلا نخواهند شد.

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

عمه ی امیرحسین
19 شهریور 90 17:44
ممنونم از لطفتون
مامان ارميا
20 شهریور 90 9:20
نازي ني ني جوني. ……..*..lovel…* …..*..lovelovelo…* …*..lovelovelove….* ..*.lovelovelovelove…*……………*….*….* .*..lovelovelovelovelo…*………*..lovel….* *..lovelovelovelovelove…*….*…lovelovelo.* *.. lovelovelovelovelove…*….*…lovelovelo.* .*..lovelovelovelovelove…*..*…lovelovelo…* ..*…lovelovelovelovelove..*…lovelovelo…* …*….lovelovelolovelovelovelovelovelo…* …..*….lovelovelovelovelovelovelov…* ……..*….lovelovelovelovelovelo…* ………..*….lovelovelovelove…* ……………*…lovelovelo….* ………………*..lovelo…* …………………*…..* ………………….*..* …………………….
سحر
20 شهریور 90 12:09
آرمیا جونم منم به تو و مامان خانمت حسودیم شد همش دلم میخواد تو هفته های آخر باشم تا لحظه دیدار نزدیک تر باشه
مدرسه ی مامان ها
20 شهریور 90 12:33
سلام مامان عزیز دیروز یکی از مامان ها مطلبی رو توی مدرسه مطرح کرده که دوست داریم نظر شما رو هم درباره ی اون بدونیم منتظر حرف های شما هستیم
مامان آریا
25 شهریور 90 10:26
نی نی منم تقیبا اندازه ی ارمیا کوچولو هست.وکاملا درکتون میکنم .یه حس قشنگ و متفاوته که تا حالا تجربه نکردیم ولی خوب مخصوصا این دو ماه اخر سختیای خودشو داره نهههههههه