ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

ارمیا کوچولو وارد می شود

اولین دندونای آسیاب

سلام گل پسرم. الان تقریبا یک ماه می شه که مشغول دندون درآوردنی و خیلی اذیت می شی و گریه می کنی، البته منم حدودا یک ماه می شه که درست نخوابیدم و شبا پا به پای تو بیدار می موندم و همچنان بیدار می مونم عزیز دلم  .ولی آدمیزاده دیگه، اگه خوب استراحت نکنه مریض می شه. چند وقتیه که سر گیجه و سردرد دارم و تقریبا از خستگی و عدم استراحت کافی آلزایمر موقت هم گرفتم . هیچی یادم نمیمونه . اینا از محسنات دندون دراوردنای پسمل مامانه . خلاصه مطلب اینکه گل پسرم دندونای ٧ و ٨ و اخیرا دندونای اسیاب بالا رو داره درمیاره. ایشالا به سلامتی. پسرم انقدر اذیت شد که بردمش دکتر تا براش داروی مسکن و ضد التهاب تجویز کنه. الانم لالا کرده و بد نیست حالش . ...
29 شهريور 1391

ماهگرد یازده ماهگی

پسر عزیزم ارمیا تولدت یازده ماهگیت مبارک. ایشالاه صد و یازده سالگیت!                    ارمیا از یک هفته پیش تاتی می کنه و وقتی دستاش رو ول می کنم بدو بدو میاد سمتم.فکر کنم تا یک مدت دیگه قشنگ راه بره. ایشالاه. ارمیا داره گریه میکنه. فعلا بای.
20 شهريور 1391

ارمیا خیلی ترسو شده

  این روزا گل پسرم خیلی ترسو و لوس شده، به طوریکه اگه در حال بازی باشه و من از کنارش بلند شم فوری گریه می کنه و به طرفم میاد. حق ندارم از کنارش تکون بخورم. باید حداکثر فاصلمون 2 متر باشه . حسابی من رو از کار و زندگی انداخته. نزدیک به دو هفته ای هم می شه که همش میاد و دستم رو میگیره و میکشه که پا شم و باهاش راه برم... خیلی بامزه راه میره بعضی وقتا هم که ذوق می کنه میدویه . با وجود اینهمه سلب آسایش همیشه عاشقشم . ارمیا! گل پسر شیرینم! فدای چشای نازت با اون صورت بانمکت عکس..... ارمیا پس از صرف غذا : ارمیا! به چی فکر میکنی مامان؟ ببین چه ناز خوابیده.................. وقتی پسرم خیلی شلوغ می کنه و خیس عرق می شه .....
5 شهريور 1391

ورود به یازده ماهگی

ارمیا، عزیزم! ورودت به یازده ماهگی مبارک باشه. کوچولوی شیطون من! این روزا دیگه جرات ندارم بیام پای لپ تاپ، چرا که اگه خوا باشی سریع انگار بو می کشی و بیدار می شی و اگه بیدار باشی که از پاهام میگیری و تاتی وایمسی و انقدر دورم میچرخی و نق می زنی، گریه می کنی که من از کرده ی خویش پشیمون می شم. حالا که ده ماهت تموم شده، وقتی تشنت می شه می گی آب  وقتی از خواب بیدار می شی و من کنارت نیستم، دنبالم می گردی و اگه زود پیدام نشه، گریه می کنی و صدام می کنی ماما . الهی فدات شم مامانی که انقدر باهوشی. یازده ماهگیت مبارک عسل مامان ...
24 مرداد 1391

آشپزی در کنار ارمیا

بدون شرح ... (فقط همین رو بگم که من زیر غدا رو کم می کنم و ارمیا زیاد می کنه و بعضی وقتا من منتظر جوش اومدن آب هستم و میبینم خبری نیست و بعد که چک می کنم می فهمم پسملی زیر کتری رو خاموش فرموده ) ...
4 مرداد 1391