ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

ارمیا کوچولو وارد می شود

ارمیای شیرین مامان دلبندم

1390/11/1 12:48
457 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر عزیز مامان،(فرشته ی ٣ ماه و ٩ روزه من)

میدونی این روزا جقدر شیرین شدی! اینقدر که یک لحظه هم نمی تونم بدون تو جایی باشم. شبا همش تکون میخوری و پاهات و میبری بالا و تالاپ میزنی رو تخت و سرت این طرف و اون طرف میکنی مثل فرفرهخنده منم خواب و ول میکنم و فقط تو رو تماشا میکنم. خیلی عسلی ارمیا. وقتی هم که صبح میشه دقیقا ساعت ٧:٣٠ بیدار میشیniniweblog.comو این ور و اون ور و نگاه میکنی، تا ١٠ دقیقه ساکتی و به من فرصت میدی تا بخوابم و از دقیقه یازدهم شروع می کنی به آواز خوندنخنده.همون غوووووووووو غااااااااااااااااااااااااا گفتنات میگم. الهی من فدات شم جیگر طلای من. اون وقته که من سرم میارم جلوی دیدت و می گم سلااااااااااااااااااااااام. تو هم غش میکنی از خنده. خیلی دوست دارم. الان که اینارو مینویسم تو بغلم نشستی هی مینویسم و هی ماچت میکنم.بووووووووووووووووووووووس. بغلماچ 

راستی امروز صبح که بیدار شدیم. تو حیاط و روی درختا پر از برف بود.

niniweblog.com

ermia

ermiaermia

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مرسده
1 بهمن 90 16:59
ارميا جوووووونم عاشقتم خاله اي . الهي قربونت بره خاله. قند عسلم ! صبر كن ي بار كه مامي پيشت نبود ميام گازت مي گيرم.